اصغر طلوع
در سالیان خیلی خیلی دور، این بیماریها و ناخوشیها اینقدر شناخته شده نبودند و نام و نشان علمیشان هم چندان مطرح نمیشد، الا محدودی که خیلی همهگیر میشدند مانند طاعون، تراخم، آبله، وبا و ... مثلا یک بیماری بود که بهش میگفتند «کور ناخوشی»، نمیدانم کدام بیماری بود که لابد در شرایط حاد آن کوری هم حاصل میشد و شاید منظور مرض قند یا دیابت بود. به هر صورت اجازه بدهید زیاد وارد معقولات نشویم و حرفی را که تخصص و بضاعتش را نداریم نزنیم. غرض این بود که بگویم در سالیان دور که ما هنوز بچه بودیم به مقتضی سن و سال، شیطان و بازیگوش و بی آرام و قرار بودیم و در شرایطی که مادرمان از دستمان عاصی میشدند، وقت و بی وقت نفرینمان میکردند که الهی «کور ناخوشی» بگیری. ما که در آن زمان و نه تا حالا نفهمیدیم منظورشان چه بود، ولی همینقدر حس میکردیم که دچار نفرین و ناسزا هستیم. البته شاید بیان این مطلب برای نسلهای بعد کمی نامانوس باشد ولی باور بفرمایید که درجه شیطنت و بازیگوشی به قدری بالا بود که برای مهار آن باید معادلی اینچنینی بهکار برده میشد تا بلکه کارساز باشد و چه بسا که بعدا در مدرسه هم همواره چوبدستی و امثالهم، چارهسازتر از صحبت و پند و نصیحت معلم بود. حالا که بسیاری از آن عزیزان چهره در نقاب خاک کشیدهاند و در جوار رحمت واسعه الهی آرمیدهاند و ما نیز در خط نوبت این سفر محتوم هنوز جان و رمقی را یدک میکشیم و مزین به افتخار پدر و یا مادر بودن هستیم. خوب میفهمیم که ما فرزند و دلبند و عزیز جان بودیم و مادر هم منبع لایزال مهر و محبت و سرچشمه احساس و معلوم بود که این نفرینها مثل بعضی دیگر از تهدیداتشان صرفا حالتی مجازی داشته و حتما زیر لب ذکر استغفرا... و دعای خیر و چه بسا ماشاءا... زمزمه میشد و میفهمیم که چوب معلم هم گُل بود و هر کس نخورد ... ، غرض این بود که بگویم حالا احساس میکنم بدون هرگونه نفرینی دچار «کرونا ناخوشی» شدیم و این ویروس منحوس البته تاجدار آمده و چنان در کنار ما جا خوش کرده و ما هم به او عادت کردهایم و مانوس شدهایم و با او زندگی میکنیم که دیگر میشود گفت دچار «کرونا خوشی» شدهایم.
البته اینها را گفتم که یخ کلام باز شود و چانه گرم شود که بگویم.
مگر هماکنون کشور ما در حال مبارزه بیامان با استکبار جهانی نیست؟ مگر عرصه این مبارزه مقدس، اقتصادی نیست؟ و مگر خاکریز این درگیری بنگاههای تولیدی و صنعتی نیستند؟ و مگر کارگران عزیز و شریف سربازان خط مقدم این مبارزه نیستند؟ پس چرا در شرایطی که حتی در بحرانی ترین حالتهای همهگیری که واحدهای تولیدی باید دایر و فعال باشند تا چرخ اقتصادی کشور بگردد، این کارگران عزیز بهویژه در صنایع غذایی به جهت اینکه از یک سو جهت رعایت الزامات بهداشتی تولید و از سوی دیگر به جهت رعایت شیوهنامههای بهداشتی کرونا با تحمل دشواری مضاعف باید در کنار هم، ساعات متمادی به کار و تولید ادامه دهند، در اولویتهای تزریق واکسن هنوز جایگاهی ندارند؟ اگر مقرر است غیر از رعایت طبقات سنی، اقشار دیگری در اولویت تزریق واکسن باشند طبیعتا این کارگران شریف، مقدمترند. گرچه کارفرمایان تمام وجهه همت خود را در تامین شرایط مطلوب رعایت پروتکلهای بهداشتی قرار داده و از این بابت مشقاتی را نیز متحمل هستند. اما باز ابتلاء برخی از کارگران به کرونا اجتنابناپذیر است و لذا باید بلافاصله شناسایی و جهت درمان و استراحت به مرخصی استعلاجی هدایت شوند و در این صورت اولا کارفرما جهت حفظ شغل وی باید پست سازمانی او را تا درمان و برگشت به کار حفظ کند و حق بیمه او را تمام و کمال پرداخت کند و این به معنی تحمل کاهش نیرو و کاهش راندمان تولید و کاهش صرفه اقتصادی فعالیت است و از سوی دیگر کادر درمان نیز باید وقت و هزینه درمان را پذیرا باشد و از سوی دیگر سازمان تامین اجتماعی باید بابت ایام مرخصی استعلاجی دو تا سه هفتهای، دستمزد پرداخت کرده و در انتها کارفرما جهت احتیاط بیشتر به اراده خود شاید یک هفته دیگر مرخصی را برای وی برقرار کند تا محیط تولید در مصونیت قرار داشته باشد و از سوی دیگر اگر کارگر نخواهد ادامه کار دهد هم چون عموما از اقشار ضعیف جامعه هستند دچار خلل در معیشت میگردند و این در حالی است که شنیده میشود در برخی از شهرها ستاد کرونا لزوم تزریق با اولویت نیروهای شاغل در بخش صنعتی را مصوب کردهاند و حتی در برخی استانها اجرایی شده است ولی متاسفانه در عمل اتفاق قابل رصدی که منجر به نتیجه گردد در این استان محسوس نیست، لذا اینک که بحمدالله مقدار قابل توجهی واکسن تولید و وارد شده است انتظار بیشتری برای پیگیری این مهم میرود، بهویژه اینکه کارگران عزیزمان نه تنها مشمول ناله و نفرین نیستند بلکه همواره دعا و آرزوی سلامتی بدرقه راهشان است و کلام آخر اینکه ما که از دستمان دعا برمیآید، دعا میکنیم که خدایا یا شر این بیماری را از سر همه کم و یا به دل برخی مسوولان بینداز تا دلسوزی و خدمتگزاریشان در عمل نیز تقویت گردد. آمین و به امید روزهای خوش بی کرونایی.
معاون اسبق سازمان صنعت و معدن گیلان
مدیر مجتمع صنایع غذایی نادی