سه شنبه, 30 اردیبهشت 1404
سه شنبه, 30 اردیبهشت 1404
Tuesday, 20 May 2025
روزنامه گیلان امروز [ شماره ۶۷۴۶ ]

 

بخش اجتماعی- نوجوان۱۶ ساله ای که برای حمایت از دوستانش در یک نزاع بیهوده، نوجوان ۱۷ساله ای را در تفرجگاه برفی بولوار نماز مشهد به قتل رسانده است،در حالی که اشک ریزان فریاد می زد: «پشیمانم! از سرنوشت من درس بگیرید!» به دیگر نوجوانان تاکید کرد:عاقبت رفیق بازی و خودنمایی چیزی جز کابوس های وحشتناک مرگ نیست!

این نوجوان دهه هشتادی که بهمن گذشته صحنه خونباری را در مشهد رقم زد، پس از آن که در حضور قاضی وحید خاکشور(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)چگونگی وقوع جنایت و جزئیات این ماجرای تلخ را بازگو کرد در گفت وگویی با خراسان نیز به سوالاتی درباره گذشته خود و ریشه های ارتکاب جرم پاسخ داد.

نامت چیست؟

 محمد-ب .

متولد چه سالی هستی؟

۱۳۸۷

محصلی؟

نه! تا کلاس ششم ابتدایی درس خواندم.

چرا ترک تحصیل کردی؟

با شیوع کرونا،دیگر به مدرسه نرفتم چون از شیوع این بیماری وحشت داشتم و می ترسیدم بیمار شوم.

چندخواهر و برادر داری؟

۵خواهر و برادر دارم ولی آخرین فرزند خانواده و به قول معروف ته تغاری هستم.

پدرت چه کاره است؟

 کشاورزی می کند. در سرخس زمین کشاورزی داریم.

با دوستانت که در نزاع شرکت داشتند چگونه آشنا شدی؟

بایکی از آن ها که «علی»نام دارد، همسایه بودیم و از طریق او با علیرضا و حسین دوست شدم.

با دخترهایی که آن جا بودند از قبل آشنایی داشتید؟

نه، آن ها را نمی شناختیم. آن ۳ دختر نوجوان با پوشش نامناسبی در حال رقص وپایکوبی در پایین تپه های برفی بودند که «علی»دست مرا گرفت و گفت:بیا ما هم نزد آن ها برویم ولی من نرفتم.

پس چگونه وارد نزاع شدی؟

وقتی دوستانم به آن جا رفتند من نفهمیدم چه شد فقط به یک باره مرا صدا زدند که دیدم با چند پسری که همراه آن دخترهای نوجوان بودند، درگیر شده اند. من هم برای حمایت از دوستانم چاقو را برداشتم و به کمک آن ها رفتم!دست خودم نبود. نفهمیدم چرا آن نوجوان را زدم.

بعد از ترک تحصیل سرکار هم می رفتی؟

بله مردی که در محله خودمان استاد بنایی بود مرا هم با خودش سرکار ساختمانی می برد و روزی حدود ۵۰۰ هزار تومان درآمد داشتم.

پول هایت را پس انداز می کردی؟

نه، یک موتورسیکلت اقساطی خریدم.

توکه گواهی نامه نداشتی؟

اشتباه کردم.

اگر حادثه تصادفی رخ می داد چگونه خسارت یا دیه را می پرداختی؟

 نمی دانم! سرم داغ بود. پدرم مخالفت کرد ولی با اصرارهای من و قهرهایم مجبور شد موتورسیکلت را قولنامه کند.

چه مدتی است با دوستانت آشنا شده ای؟

از ۶ماه قبل آن ها را می شناختم.

چرا با خودت چاقو حمل می کردی؟

مدتی قبل وقتی با دوستانم از استخر بازمی گشتیم یکی از دوستانم با چند جوان دیگر چشم درچشم شد و تنها به خاطر کل کل بیهوده ،با یکدیگر درگیر شدیم آن ها از بچه های بولوار توس بودند که آن شب مرا زدند. بعد هم مدام تهدیدم می کردند به همین خاطر چاقو با خودم حمل می کردم. تا اگر دوباره دعوا شد آن ها را بترسانم! آن ها آن شب مرا با چاقو زدند که زخمی شدم.

چرا شکایت نکردی تا از طریق قانون ماجرا را پیگیری کنی؟

آن ها را به طور کامل نمی شناختم. بعد هم دوستانم گفتند چون زمان گذشته دیگر شکایت فایده ای ندارد.

اگر زمان به گذشته بازگردد چه می کنی؟

به خدا غلط می کنم دست به چاقو ببرم دیگر آدم می شوم و هیچ گاه به خاطر دیگران دعوا نمی کنم!دور رفیق بازی را خط می کشم الان فقط به خاطر همین رفیق بازی ها و خودنمایی هر شب کابوس مرگ می بینم. این عاقبت کاری است که انجام دادم. حالا هم خیلی پشیمانم.

 

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید:

نظر شما:

security code
طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان