زری طاهری پرکوهی
قدیما اینطور نبود که همه بخواهند دُکتر و مهندس شوند آن هم برای پولش، در هر خانواده و فامیل خانه پُرش را حساب کنی یک نفر پزشکی قبول می شد که او هم به احتمال کم دوره تخصص را میگذارند.
قدیم که میگویم منظورم دهه ۵۰ و ۶۰ است، بگذریم، در همان روزها که نه یک دهه جلوتر یعنی دهه ۷۰، جوانی که به ظاهرش هم نمیخُورد که تخصص آن هم فلوشیپ پیوند کلیه داشته باشد، تصمیم گرفت کاری کند که تاکنون کسی نکرده است.
البته ناگفته نماند که او بعد از اتمام دوره تخصص دانشگاهیاش در سال ۱۳۷۷، در ذهنش به این موضوع فکر میکرد که چگونه از یک بیماری که جسم رنجوری دارد و روحش نیز آسیب دیده ویزیت دریافت کند، از این پیشنهادات متعدد کاری را رد کرد و بعد از اتمام دوره دانشگاهی در تهران به شهر خود یعنی بابل بازگشت.
همین که برای کار وارد بیمارستان دولتی شهید بهشتی شد پیشنهاد انجام عمل پیوند کلیه را به رئیس بیمارستان ارائه داد، رئیس بیمارستان هم متعجبانه در پاسخ به او گفت که پیوند که شوخی نیست، بیماران شمال کشور برای این کار سالهاست که به استان تهران مراجعه میکنند، این کار شدنی نیست.
خلاصه اینکه مجبور شد بگوید که اولین جراحی را با حضور یکی از اساتید انجام میدهد، بیمار هم سن زیادی نداشت و شاگرد نانوا بود، روز جراحی پیوند کلیه انسان زنده به زنده آغاز شد، دکتر عباس بصیری استادی بود که قرار شد در اتاق عمل حضور داشته باشد.
اولین عمل جراحی پیوند کلیه پراسترس با کمترین امکانات آغاز شد، این پزشک تازه کار دست در جیبش کرد و داروی مهم سرکوب سیستم ایمنی بیمار را از بیرون خریده بود را به بیرون آورد، لحظهای به یاد حرف مشوق اصلی خود یعنی دکتر ناصر سیمفروش افتاد که ترسی ندارد فکر کن کیسه صفرا عمل میکنی، ب بسم الله را گفت و کار را تمام کرد.
عمل با موفقیت ۹۸ درصدی به پایان رسید، باور کردنی نبود، با خود میگفت آیا دیگر نیازی به رفت و آمدهای پی در پی بیماران از روستا و شهرهای شمالی کشور به تهران به پایان رسید؟ ای کاش همه پیوندها همینطور موفقیت آمیز به پایان برسد.
دومین پیوند، سومی و .... انجام شد، روزی نوبت به جراحی یک کودک پنج ساله رسید، انجام جراحی برای دکتر اباذر اکبرزاده پاشا بسیار حساس بود که خوشبختانه با موفقیت انجام شد.
وقتی به خانه رسید پسر خردسالش را در آغوش کشید و زار و زار گریه کرد، همسرش علت را جویا شد، رو به او کرد و گفت امروز برای کودکی پیوند کلیه انجام دادیم همسن و سال امیرحسین ما بود، خوشبختانه دوباره به زندگی بازگشت.
کم کم سر آقای دکتر شلوغ و شلوغتر شد، پیوندها یکی پشت هم، بیماران از شهرهای اطراف، کشور و حتی خارج از کشور مراجعه میکردند، برای او مهم نجات جان بیماران و بازگشت به یک زندگی بدون درد بود وگرنه هزینه اولین جراحی او در قِبال انجام پیوند تنها ۲۰ هزار تومان بود که آن هم دو تا سه سال بعد پرداخت میشد، این کار برای او پر از فواید معنوی و خالی از سود مادی بود.
شاید ماجرا طوری بیان شد که گویی در گذشته اینطور بوده اما نه هنوز هم که هنوز است یعنی در حال حاضر که هزینه انجام هر پیوند کلیه در بیمارستان شهید بهشتی بابل بین دو تا سه میلیون تومان است، دکتر اباذر اکبرزاده پاشا در حال فعالیت است و هیچ اعتراضی هم ندارد.
او حالا با نزدیک به سه دهه تجربه از جراحی پیوند کلیه بهعنوان نخستین پزشک فعال در این حوزه در شمال کشور در همین بیمارستان یعنی شهید بهشتی بابل تَک است و به "پنجه طلا" معروف شده، چرا که تاکنون حدود هزار و ۵۰۰ جراحی موفق و رایگان انجام داده که آماری بینظیر است، این در حالی است که در دنیا یک پیوند صدهزار دلار هزینه دارد.
وی متولد سال ۱۳۴۵ در یک خانواده تحصیلکرده مذهبی در بابل است که به شدت به اعتقادات دینی خود پایبند است و هر عمل خیری برای بیماران را برای رضای خدا انجام میدهد، در حدود ۱۵ ماه بهعنوان رزمنده در دفاع مقدس حضور داشت.
ناگفتههای چندین و چند ساله آقای دکتر
دکتر اکبرزاده پاشا در گفتوگو با فارس تاکید دارد که بیمارانی که با مشکل از کار افتادگی کلیه مواجه هستند به جای انجام عمل دیالیز میتوانند با عمل پیوند کلیه به زندگی عادی بازگردند، عمل پیوند کم کم بین مردم جا افتاده، البته کار بر روی کلیه مصنوعی در حال انجام است اما عملی نشده است.
وی که کلیه پیوندی را دهنده زنده یا دهنده مرگ مغزی با اولویت افراد فامیل انجام میدهد، بحث پسزدگی را احتمالی نادر در بیماران پیوند شده میداند و اعلام میکند که این احتمال حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد است که مشکل ۹۰ درصدش با دارو برطرف میشود.
آقای دکتر معتقد است که پرستاران و پزشکان حوزه پیوند کلیه در بیمارستان دولتی شهید بهشتی بابل واقعا مظلوم هستند و در قبال کاری که انجام میدهند چیزی دریافت نمیکنند، جوانان امروز نیاز به محبت مادی دارند.
متخصص جراحی کلیه و مجاری ادراری خطاب به بیماران کلیوی با بیان اینکه پیوند ترسی ندارد میگوید که برخی از بیماران را قبل از دیالیز جراحی میکنیم، توصیه ما چکابهای سالیانه و تشخیص بهموقع است، کسی که درد دیالیز را چشیده متوجه ارزش پیوند میشود.
او، جامعه باید هوای کسانی که پزشکی میخوانند را داشته باشند چرا که جوانی خود را صرف تحصیل میکنند، از طرفی پزشکی کار پرمسؤولیتی است و جان انسانها در میان است حمایت نباشد باعث دلسردی، خروج از کشور و عواقب دیگر خواهد شد، پیوند عایدات اقتصادی خوبی ندارد بهتر است که مسؤولان به فکر باشند.
ناگفته نماند که اولین بیمار او یعنی همان شاگرد نانوا تا ۲۰ سال بعد که خبرش موجود است برایش اتفاقی نیفتاده و سالم است، راستی نظر آقای دکتر درباره اینکه مردم لقب پنجهطلا به او داده اند این است که اینطور نیست و کسانی بهتر از او هستند اما به نظر میرسد که شکستهنفسی میکند.
انجام پیوند کلیه برای اولین بار در شمال کشور در دانشگاه علوم پزشکی بابل از سال ۱۳۷۸ شروع شد، رسیدگی به این بیماران برای نزدیک شدن به استانداردهای مناسب، شتاب چشمگیری یافت و آمادگی لازم برای انجام دیالیز در استان امکانپذیر شد و روز به روز بهتر میشود.