محمد کاظم شکوهی راد
تصور نگارنده اینست که با توضیحات نسبتا مفصلی که داده شد خواننده متقاعد شده است که مردم ایران به دلیل اشکالات و معضلات اساسی و ضد حقوق اساسی و انسانی که در حکومت گذشته وجود داشت و به انگیزه بدست آوردن شرایط زندگی بهتر و مطلوبتر و تحقق ایدهآلهایی که وعده داده می شد انقلاب کردند و به جای حکومت پهلوی حکومت جمهوری اسلامی را مستقر کردند، و طبعا انتظار داشتند که در حکومت تازه برآمده از انقلاب که به روشی مدنی و با پشتیبانی اکثریت قاطع مردم و به روشی دموکراتیک و رفراندوم و انتخابات شکل گرفته است بتوانند به خواستههای خود که نوید داده شده بود برسند، طبعا خواستههای اولیه بیشتر پیرامون شکل حکومت و ساختار قانون اساسی و برخورد با نهادها و سازمانهای باقیمانده از رژیم گذشته مطرح میشد و سهم خواهیهای گروههای سیاسی که کم و بیش با انتخابات ریاست جمهوری و مجلس وزن هر گروه و دسته سیاسی روشن شد. شعارها نیز بیشتر شعارهای چپ روانه و سوسیالیستی از سوی غالب گروهها (جز گروههای ملی) مطرح میشد مانند مصادره اموال مسوولان رژیم گذشته، ملی کردن (دولتی کردن) موسسات و کارخانجات سرمایهداران بزرگ و متوسط که غالبا هم از کشور خارج شده بودند. تصرف و تسلط بر اموال و داراییهای افراد صاحب نام رژیم سقوط کرده و درباریان و البته پیگیری بازگرداندن شاه (برای محاکمه!) که ظاهرا به وسیله آمریکاییها پذیرفته شده بود برای درمان و همین امر موجب واقعهای شد که آثار و تبعات آن طی سالهای بعد بر جهتگیریها و تعامل ما با جهان بهخصوص کشورهای غربی و بهویژه امریکا تاثیر گذاشت زیرا تا این زمان یعنی 13 آبان 1358 روابط سیاسی ایران و آمریکا برقرار و سفارتهای مربوطه فعال بود لکن در روز 13 آبان ماه گروهی از افراد تحت نام (دانشجویان پیرو خط امام) از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته و سفارت آمریکا که آن را (جاسوسخانه) معرفی میکردند اشغال نموده و بیش از 50 نفر از کارکنان سفارت را به گروگان گرفتند و اعلام کردند (شاه باید به ایران تحویل شود) تا گروگانها آزاد شوند.
این حرکت به طور وسیع و غیرمنتظره مورد اقبال و پشتیبانی رهبری قرار گرفت و چالش عمده در مسیر ارتباطات با دنیا ایجاد کرد، کارتر رییس جمهور وقت آمریکا نیز با ایران قطع رابطه کرد و تلاشها برای آزادی گروگانها به جایی نرسید تا قرارداد الجزایر که حدود 15 ماه بعد منعقد گردید.
از طرفی در تابستان 1359 صدام حسین رهبر عراق قرارداد الجزایر که در سال 1353 برای رفع مشکلات مرز آبی ایران و عراق منعقد شده بود را پاره و به ایران حمله نظامی کرد که به هرحال جنگی پردامنه و درازمدت (8 سال) به ایران تحمیل کرد. این جنگ یک نقطه عطف داشت مربوط به سوم خرداد سال 60 که خرمشهر، شهر استراتژیک ایران به وسیله رزمندگان ایران آزاد شد و بسیاری انتظار داشتند پس از این پیروزی جنگ پرهزینه و پرتلفات که تمام توان کشور را به حق به خدمت گرفته بود پایان یابد اما چنین نشد و تا مرداد سال 67 به طول انجامید. و پس از این باید دورهی عادی و متعارف برای اجرای برنامههای سازندگی و تحقق آرمانهای وعده داده شده انقلاب شروع شده باشد. سه واقعه یا حادثه در سالهای 58 تا 61 رخ داد که در واقع تاثیر زیادی بر روند و مسیر تحقق آرمانهای انقلاب گذاشت و در واقع کم و بیش همهی آن آرمانها را تحت تاثیر قرار داد، واقعه اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلماتها که پیآمدهای آن همچنان باقیست برخورد مسلحانه و ترورهای گروههای سیاسی، بهخصوص سازمان مجاهدین (منافقین) که شرایط امنیتی را دگرگون و فضای نسبتا باز و آزادی که برای نشر افکار و اندیشه و فعالیت احزاب و گروههای سیاسی فراهم شده بود مسدود و فعالیت سیاسی خارج از چهارچوب حاکمیت رسمی را مسدود و مخفی کند. انفجار دفتر نخستوزیری، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و صدها ترور دیگر را در ردیف این حوادث باید ارزیابی کرد.
وقوع جنگ از مهر 1359 نیز فضای عمومی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور را به کلی امنیتی کرد و نیروهای رادیکال را بر اوضاع و احوال و نهادهای دولتی مسلط کرد، مردم هم با تمام توان در خدمت جنگ بودند و حفظ کیان و استقلال و خاک وطن را بر همه امور اولویت میدادند تا جایی که در طول هشت سال جنگ که همهی امکانات در خدمت پیشبرد جنگ بود مردم از خود شکیبایی و صبوری بینظیری نشان دادند، مردم با کمترین بلکه در فقدان کمترین امکانات زیستی، زندگی میکردند در حالی که در معرض تهاجم وحشیانه دشمن در سراسر کشور بودند. در عین تحمل و قبول چنین شرایطی چون شرایط حاکم بر حاکمیت و دولت را نسبتا سالم و در جهت منافع کشور میدیدند و حفظ کشور و خاک ایران برای همه مسوولیت و وظیفه بود، همه مضیقهها را پذیرفته بودند در حالی که با گذران حداقلی و سهمیهبندی بسیار ناچیز در ارزاق عمومی، پارچه و پوشاک و ضروریات اولیه زندگی و انرژی و سوخت وسیله حمل و نقل و شرایط تنشزا و امنیت جانی هم وجود نداشت اما مردم احساس نارضایتی نمیکردند و شرایط را پذیرفته و این ارزیابی بود که در حالی که عدهای جانشان را برای حفظ کشور میدهند، ابراز نارضایتی و اعتراض جایگاهی ندارد. در همین دوران و با بهرهگیری از این شرایط نیروهای رادیکال مذهبی دست به اقداماتی برای تصفیه و ایجاد مضیقههای زیاد در کار پذیرش دانشگاهها و استخدام و کسب مجوزهای کار زدند که در زیر پوست جامعه بذر نارضایتی کاشتند زیرا بسیاری از این سختگیریها و مضیقهها ناعادلانه و اشتباه بود و مردم را دوقطبی میکرد، انقلابی و غیرانقلابی، مکتبی و لیبرال، انقلابی و طاغوتی؟!
ذکر موارد مضیقه و خودی و ناخودی کردن مردم در دوران جنگ و با استفاده از شرایط امنیتی حاکم بر کشور و عملکرد برخی گروههای سیاسی بهویژه مجاهدین خلق (منافقین) و فدائیان اقلیت و گروههای مسلح کردستان شرایط مناسبی برای اعمال روشهای تند و حتی سختگیریهای بیدلیل و بازرسی و بازبینی و حتی ورود به حریمهای خصوصی مردم ما تا زندان و اعدامهایی که میتوان برای حداقل برخی از آنها تردید روا داشت بهوجود آورده بود.
لازم به یادآوری است که در همین دوره جنگ توطئههای داخلی و خارجی هم که متوجه حاکمیت انقلاب بود جریان داشت و این توطئهها اتمسفر امنیتی و سختگیریها و مزاحمتها برای مردم را افزایش میداد از جمله کودتای نوژه، کودتا یا شبه کودتای قطبزاده، درگیریهای مسلحانه در تهران و سایر مناطق با گروهکها، حمله خائنانه مجاهدین (منافقین) پس از پذیرش قطع نامه با نام فروغ جاویدان در مرداد 1367 و شرایط بحرانی منطقه با حمله نظامی صدام به کویت و حمله آمریکا و نیروهای ناتو در منطقه خلیج فارس برای آزادسازی کویت موجب حذف تدریجی همه جریانات و احزاب سیاسی (حتی انحلال حزب جمهوری اسلامی) شد و در واقع عرصه سیاسی کشور از کنشگری آزاد و متعارف سیاسی خارج گردید.
ادامه دارد