فناوریهای امروز، به تعبیری، فناوریهای کوچک کننده فضا تلقی میشوند؛ جامعه و دانش جهانی به نوعی نتیجه همین روند است. به نظر میرسد بتوان گفت مکان دیگر اهمیتی ندارد و تمام آنچه ما نیاز داریم یک اتصال کابلی [یا حتی غیرکابلی] مناسب است… این من را میترساند آیا به راستی جهان در دسترسی آسان قرار گرفته و فاصله مرده است!
به فکر فرو میروم؛ دو سال پیش حوالی همین روزها بود... یادم هست در کافه مورد علاقهام -ته یک بنبست در ساغریسازان- نشسته بودم، از اینترنت گوشیام استفاده میکردم و در یکی از این نرمافزارهای ادیت دست جمعی با گروه تحریریه زیباشهر مطالب را تهیه میکردیم. ما در کافه چهار نفر بودیم و سه نفر در شهرهای دیگر از پشت مونیتور با ما همراه بودند. داشتیم عکسها را با هم به اشتراک میگذاشتیم و متنها را ادیت میکردیم، ساعتها در مورد ترکیب رویکردهای جدید و گسترش آن در رشت و چگونگی همخوانی با بافت فعلی صحبت میکردیم و در این بین در اندک فرصتی از خاطراتمان میگفتیم وقتی همه در رشت بودیم ... یک تاسف خاصی داشتیم از اینکه همگی در همین لحظه هوای ساغریسازان را نفس نمیکشیم و این نم باران روزهای اول پاییز را با هم حس نمیکنیم و در این ترکیب عجیب از یک کافه که معلوم نیست دقیقا چه چیزی را به رخ میکشد، گلگاو زبان نمیخوریم ... آنها که نبودند خوش به حال شما میگفتند ... حالا اما هیچ کداممان دیگر در رشت نیستیم، تقلا میکنیم تا وابستگیهایمان را در رشت نگه داریم، مثلا همین روزنامه که دستکم هفتهای یک بار ما را به رشت مرتبط میکند، به مکانی که شاید بتوان گفت به آن تعلق داریم...
...انگار واقعیت این است که مفاهیم جغرافیایی مانند مسافت و مکان هنوز هم اهمیت دارند؛ به نظر درست میآید اگر بگوییم تماسهای چهره به چهره بین مردم از اهمیت اساسی برخوردار است. نزدیکی روزانه مردم هنوز یک شرط لازم برای برقراری ارتباط و تبادل دانش است. این یعنی جایی مثل رشت با تمام سودایی که از آینده، توسعه و تکنولوژی در معنای عام آن در سر دارد، نیازمند تقویت سرمایهی اجتماعی در سطح عموم و سرمایه ساختاری در سطح نوپایان –استارتاپها- است. به زبان سادهتر یعنی رشت، پرسهزن میخواهد، عکاس بومی، نویسندگان بومی و روزنامههای محلی لازم دارد، آموزشهای عمومی برای پیوند بین گذشته و آینده و بین نسل دیروزیها و امروزیها ... شرکتهای محلی که خدماتشان، تکنولوژی و فناوریشان یک نمونه ناقص از نوع خارجی یا تهرانی آن نباشد بلکه به معنای واقعی کلمه برای رشت باشند ...
دلایل مختلفی برای اهمیت جنبه فیزیکی وجود دارد؛ یک دلیل آن چه بسا امکانپذیر شدن پدیدهای با عنوان شهر ترکیبی نوآور -فیزیکی به علاوه مجازی- باشد. جمعآوری استعدادهای شهری و ایجاد یک مرکزیت فیزیکی برای تجمع [معمولا تحت لوای برندی خاص]، موجبات نوآوری را فراهم میکند و نیازمند راهکارهای اصولی و از آن خود شده برای استمرار، تقویت و نهایتا رشد دست جمعی خواهد بود، بعلاوه پیامدهایی نظیر دوقطبی شدن مناطق میتواند با راهکارهای شهرهای ترکیبی -فیزیکی و مجازی- تعدیل یابد و اشتباهات مدام تکرار نشوند. در واقع توجه به زمینهی محیطی بزرگتر میتواند، سیاستهای شهری صحیحتری را در زمینههای زیستمحیطی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و جمعیتی منجر شود و از شتابزدگی در روبهرو شدن با تکنولوژی جامعه مدرن و عدم درک ابعاد نوآور شدن یک شهر بکاهد.
نوآوری یک پدیده پیشرو جهانی است، بیشترین میزان نوآوری قابل مشاهده در شهرها و امور مرتبط به آن است. شهرهای امروز در حال وارد شدن به یک شبکه جهانی رقابتاند. این شبکه جهانی در حوزههای تولید و بازتولید سرمایه و فرهنگ به رهبری موسسات و نهادهای فراملیتی، برپایه قوی و فراگیری به نام فناوری اطلاعات و ارتباطات و دیجیتالیزه شدن امور استوار است. در این دگرگونی غیرقابل تصور در مقیاس جهانی، همهی شهرها ناگزیر از ارزیابی و بازنگری جایگاه و موقعیت خود در این شبکه جهانی هستند. به این ترتیب میتوان پذیرفت اداره و توسعه شهرهای امروز که شتابان به سوی آیندهای نامشخص در حال حرکتند، حتی با منابع و مبانی و چارچوبهای نظری مربوط به نیم قرن گذشته، کارآمد و موثر نخواهد بود.
اینها یعنی باید با تمام وجود بپذیریم یک رویکرد واحد برای مداخله شهری جهت حل مشکلات دست در گریبانِ مناطق مختلف شهری معاصر غیر واقعی بوده، به خصوص در دورهای که در آن الگوهای موروثی برای شکل دادن شرایط شهری به طور گسترده مورد پرسش قرار میگیرند و شاید درست باشد که گفته شود بومی کردن با ایجاد زمینه درک عمیق و عملیاتی نسبت به مفهوم نوآوری در رشت از الزامات رهایی از ساختارهای محدود کننده رو به زوال است؛ تا پیوندی بین لایه فیزیکی و لایه مجازی در شهر باشد و با ساخت سرمایه اجتماعی در گام اول، سرمایه ساختاری در گام دوم به ساخت سرمایه اقتصادی پرداخته و گذاری شبیه به جامعه پیشاصنعتی به جامعهی پساصنعتی، این بار با نقطهی بحرانی نوآوری را شکل دهد.
و اینجا زیباشهر در آستانه چهارسالگی بهانهای است برای بحث و بررسی و البته دوباره دیدن به مقصودِ بازپروراندنِ آن حسِ خوبِ بودن و حضور در آیندهای که باید هوشمندانه ساخت ...
عکس: سمانه کیان