سه شنبه, 29 اسفند 1402
سه شنبه, 29 اسفند 1402
Tuesday, 19 March 2024
روزنامه گیلان امروز [ شماره ۶۴۷۷ ]

 

 

نوا توکلی‌مهر – معمار منظر، شهرساز

شهر محل زندگی است و می تواند کانون تعلق، وابستگی، عشق و در عین حال محل خستگی، فشار و تنفر باشد. شهر عرصه مراودات و ارتباطات انسانی است. به نحوی که این کارکرد مهم در تاریخ شهرهای معاصر تبدیل به حق شهروندی شده است. 

فضاهای شهری عرصه گفتمان متقابل انسانها می باشند که داستان زندگی جمعی درآن گشوده میشود. فضاهایی که همه مردم حق دارند درآن حضور یابند و به فعالیت بپردازند. در حقیقت می توان میزان موفقیت یک  فضای شهری را با میزان استفاده از آن فضا و حضور انسان ها در آن مورد سنجش قرار داد. اینجاست که معماری و شهرسازی نقش اساسی در  افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی انسانها ایفا می کند. طراحی برای مردم و در جهت رفع کلیه نیازهای اجتماعی آنان، محیط ساخته شده را از قابلیت تامین تعامل اجتماعی برخوردار خواهد کرد. فضاهای شهری تماس مستقیم با زندگی روزمره شهروندان دارند و بیش ازسایر فضاها برزندگی جمعی و فرهنگ آنان تاثیر میگذارند همانطور که گفته شد درشهرهای معاصر و جوامع امروزی که بسیار وسیع و گسترده شده و روابط آن پیچیده تر گشته فضاهای جمعی به یک ضرورت تبدیل گشته است به این ترتیب عرصه عمومی به مثابه تبلور و برایند نظام اجتماعی سیاسی و فرهنگی و سازمان کالبدی ـ فضایی جدید شهر و شهروندان پدید آمد و روزبروز گسترده تر شد. 

به این ترتیب ایجاد زمینه های عینی و علمی مشارکت، حضور و مداخله فعال عموم شهروندان در برنامه ریزی، طراحی و اداره مدیریت شهر به نفع همه گروه های شهروندی الزامی است. همچنین رواج و تعمیق این دریافت از فضاهای شهری که این گونه فضاها صرفا به عنوان کالبدی مناسب برای گذران اوقات فراغت مطرح نیستند، بلکه بنیان اساسی شکل گیری کالبدی برای تعمیق و گسترش فرهنگ شهروندی نیز محسوب می شوند و زمینه ساز مشارکت عمومی شهروندان نیز به شمار می آیند.

در این میان حضور و مشارکت مستقیم مردم و نهادهای مردمی برای شکل دهی فعالیت های عامه المنفعه و خیریه در فضاهای شهری از اهمیت چند برابر برخوردار می گردد. بکار گیری مشارکت مردم در برنامه ریزی فعالیت های عام المنفعه، خیریه، فعالیت های فرهنگی و اجتماعی،  زمانی ممکن خواهد بود که نظام مدیریت شهری تمهیدات استفاده از نظرات مردم، فضاهای لازم برای حضور و فعالیت داوطلبانه و در چارچوب های قانونی اعطای اختیارات انجام فعالیت های خلاقانه را  مهیا نماید و این مهم به گونه ای سازماندهی شود که دخالت مردم در فرآیند برنامه ریزی این فعالیت ها را ممکن سازد.

 در یک آسیب شناسی باید گفت امروزه کیفیت سرزندگی عرصه های عمومی تنزل یافته و حضور داوطلبانه مردم در فضاهای شهری کمرنگ شده است. اگر چه میزان جمعیت حاضر در عرصه های عمومی شهرها بقدری است که ما در برخی مکان ها با ازدحام جمعیت نیز روبرو هستیم اما این ازدحام نیز خود عاملی بر کاهش کیفیت زندگی جمعی شهرها شده است. این جمعیت فضای کافی و تسهیلات لازم برای انجام فعالیت های اختیاری و درنگ در فضا را نداشته و نهایتاً تعاملات کمتری میان آنان بروز می کند. بنابراین ، فضاهای شهری ما به عرصه هایی بی روح و عاری از شرایط بروز زندگی اجتماعی بدل گشته اند.با توجه به این که یکی از اهداف اصلی رویکرد متأخر طراحی شهری یا مکان سازی، سرزنده نمودن فضاهای شهری است، جهت تحقق سرزندگی فضاهای شهری و دستیابی به شاخصه های مورد نیاز مطالعات فراگیری در حوزه های بین رشته ای برای قوت حیات شهری در سراسر دنیا انجام می شود. اصولی که از این مطالعات استخراج شده به همراه شاخصه های فرعی سرزندگی که از مطالعات نظری حاصل شده، جهت تدوین تدوین راهکارهایی برای حضور داوطلبانه و فعالانه شهروندان در فضاهای شهری بکار گرفته شده است.جهتگیری که در شهرهای امروز در حال رخ دادن است حرکت به سمت انواع جدید واقعیت های شهری است.در واقع علائم بسیاری وجود دارد که به ما میگوید دانش و فرهنگ و خلاقیت به کلمات کلیدی در مفاهیم شهری جدید تبدیل شده اند.

فضاهای عمومی شهر،‌ آنچنان که از نام آن بر می آید،‌ می باید برای تمامی اقشار جامعه در دسترس باشد تا افراد بتوانند آزادانه و بدون پرداخت هزینه از آن استفاده نمایند. چنانچه یک فضای عمومی سرزنده و کارآمد را فضایی بدانیم که تمامی گروه های مختلف اجتماعی، ‌سنی،‌ جنسی، ‌مذهبی و ... را به حضور در فضا  و استفاده از آن ترغیب می نماید،‌ فضای عمومی که گروه های خاصی از جامعه را از استفاده از فضای عمومی منع می سازند فضاهای عمومی ناکارآمدی به شمار می روند. 

بررسی ها نشان می دهد دیدگاه سیاستگذاران نسبت به جلب مشارکت واقعی شهروندان و همچنین گرایش های شهروندان نسبت به مشارکت، نیاز به ارتقاء کیفی دارد. در تمامی الگوهای موجود، سطوح بالاتر مشارکت، نشان از توزیع واقعی تر قدرت دارد و در سطوح پایین، مشارکت تنها نمایش ظاهر فریب از باور به مشارکت است که در عمل هیچ نقشی را برای شهروندان قائل نمی شود و تصمیمات مربوط به مسائل آنان و محیط زیست شان بدون دخالت آنان اتخاذ می شود و در نتیجه انگیزه ای را نیز برای مشارکت شهروندان در مراحل بعدی اجرا و ارزیابی باقی نمی گذارد. در اینجا این پرسش اساسی مطرح می شود: آیا ساختار مدیریت شهری و حکمرانی شهری مورد عمل، ویژگی های حکمرانی شهری مطلوب (موثر و کارآمد، شفاف، پاسخگو، مشارکتی، توافق گرا، عادلانه و قانون مدار) را داراست تا در انتظار ارتقاء فرهنگ شهری و مشارکت آگاهانه و فعالانه شهروندان باشد؟ در اصل یکصدم قانون اساسی بر نقش مشارکت مستقیم مردم همراه با نظارت شوراها جهت پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی،آموزشی و سایر امور رفاهی تأکید شده است. از طرفی تجربه شوراها نشان می دهد که با وجود پیش بینی های صورت گرفته در قوانین برای مشارکت شهروندان، هنوز این مشارکت، شکل عینی و تجربی به خود نگرفته است. شاید این امر به دلیل ضعف توان مالی و نیروی انسانی شهرداری ها باشد و یا شاید به دلیل احساس عدم تعلق شهر به شهروندان و توجه ننمودن مسئولین شهری به نظرات شهروندان و نظایر آن ها، مشارکت مردمی در اداره امور شهر را تضعیف کرده است. یکی دیگر از مهمترین واقعیت های تلخ، فقدان رشد سیاسی و اجتماعی کافی در شهروندان می باشد. این امر بویژه در رابطه با نقاط محروم نمود بیشتری دارد. پایین بودن سطح تحصیلات، خصوصیات سنی، محدودیت در زنان بخصوص در نواحی کمتر توسعه یافته، عدم شناخت شهروندان از منفعت مشارکت و … از جمله عواملی هستند که در عدم رسیدن به موفقیت سهم بسزایی دارند. بنابراین هر اندازه شهروندان احساس قویتری برای فعالیت های مشارکتی خود داشته باشند به همان نسبت، بر میزان مشارکت آن ها افزوده خواهد شد.( حاجتی ضیابری، نقش مشارکت شهروندان در توسعه مدیریت کلان شهری)

این مقاله ضمن تاکید بر لزوم طراحی شهری مردم گرا به نحوی که مشوق حضور و فعالیت های اختیاری و داوطلبانه عموم شهروندان باشد، سعی دارد نقش مثبت این نگرش و دیدگاه را در رواج و افزایش فعالیت های خیریه در فضاهای عمومی مورد بررسی قرار دهد. 

فعالیت ها ی مردم محور و خیریه دارای یک ویژگی اساسی و تعیین کننده می باشند و آن این است که سازماندهی ، برنامه ریزی و مشارکت اعضاء بطور داوطلبانه اما با دارا بودن اختیارات قانونی و حقوقی برای اعمال برخی نوآوری ها و خلاقیت های فردی و جمعی است. 

در حال حاضر نمونه های متعدد و مثال زدنی در چنین حوزه هایی در شهرهای بیشتر توسعه یافته ، حاکی از نوعی مشارکت مردم، متخصصین  امور تبلیغات محیطی و فرهنگی، هنرمندان و البته مدیریت شهری است.

به این ترتیب در وجوه مختلف، تامین فضای حضور و مشارکت، همچنین تامین فضای تبلیغ و اشاعه فرهنگ مشارکت و حس تعلق و مسئولیت پذیری، از سوی گروههای فعال از اولین اقدامات مدیریت شهری در ترویج چنین رویدادهایی در شهر تلقی می گردد.

در نمونه های موفق می توان مشاهده کرد که استفاده از فضاهای تبلیغاتی مشارکتی نظیر فضاهای عمومی، مبلمان شهری نظیر ایستگاههای اتوبوس، استفاده از عناصر حجمی و سازه های موقت همگی ضمن دارا بودن قدرت خلاقیت ، از اصول لازم در خصوص ملاحظات بصری، گرافیکی، اندازه و مقیاس و ... برخوردارند. این سیستم های تبلیغاتی به شکلی هدفمند قادر است تبعات این تبلیغات و تاثیرگذاری را به صورت شفاف ارائه نماید.

بطور مثال در اشاعه فرهنگ استفاده از منابع تجدید ناپذیر، منابع غذایی و از این قبیل می توان با استفاده از عناصر حجمی در یک تعامل دوجانبه با شهروندان، انگیزش واکنش مخاطب، به بیداری نسبت به موضوع مطرح شده، انتخاب و تصمیم گیری برای مشارکت و عمل به پیام مخابره شده دست یافت. 

طراحی این سناریو ها برای درگیر کردن مخاطب در انتقال پیام گاه به نمایش ها و تحرک هایی می انجامد که در طول چندین روز اتفاق می افتد. گاه مراحل مختلفی از نحوه برخورد با موضوع برای مخاطب مهیا می شود. ایجاد نمایشگاههای خیابانی با قابلیت های کنش و واکنش،از این قبیل نوآوری ها می باشند. این گونه فعالیت ها با جنبه های مختلف آموزشی اما بطور غیرمستقیم، بجای برانگیختن حس ترحم و دلسوزی شهروندان، آنها را به مشارکت در کارهای گروهی انسانی و نوع دوستانه تشویق می کند. تخصیص مکان های مناسبی برای استقرار گروههای اجتماعی و خیرین، علاوه بر تحقق پذیری این امور، موجبات سرزندگی و حیات شهری را همانگونه در بالا به آن اشاره شد،فراهم می سازد. گاه حضور این گروهها در ساعات متفاوت و در شب، زندگی شبانه شهرها را رونق می بخشد. از نمونه های مورد پذیرش شهروندان در اینگونه فعالیت ها می توان به بازارچه های خیریه اشاره کرد که گاه در زمان های خاص و مناسبتی یا مکان های پر بازدید کننده با عرضه محصولاتی نوعی فعالیت اقتصادی را نیز در فضای شهری رقم می زنند.   

به این ترتیب طراحی خلاقانه پیام، نحوه مخابره و ابلاغ آن و از همه مهم تر جانمایی های درست و استفاده بهینه از فضاهای عمومی(اینکه چه پیام هایی یا تبلیغ چه فعالیت هایی در کجا و کدام قسمت های شهر باید صورت پذیرد)، چنین اقداماتی را تبدیل به یک فرآیند نوآورانه کنش و واکنش بین مضامین، شهروندان و فضای شهری می نمایند.

در بازگشت به شرایط تحقق پذیری این فرآیند در ایران و در شهرهای مختلف، بررسی ها نشان می دهد فعالیت نهاد های مردمی مشخصا در فضاهای شهری از کاستی های فراوانی روبروست که به آن در ابتدای مقاله نیز به آن اشاره شد.

با این حال بنظر می رسد امکانات و فرصت های بالقوه و کمتر متجلی شده در فضاهای عمومی از آمار امیدوار کننده ای برخوردارند.بطور مثال در حال حاضر سه هزار موسسه خیریه در کشور فعالیت می کنند؛

   عشقی ثانی مدیرعامل خانه خیرین ایران، در مرجعی  با اشاره به اینکه خیریه ها و موسسات زیادی در کشور در حوزه های مختلف فعالیت می کند تصریح کرد: بیش از سه هزار موسسه خیریه عضو خانه خیرین هستند اما بدون شک بیش از 14 هزار تشکل و انجمن خیریه در حوزه های مختلف در کشور فعال هستند که به صورت علمی و منسجم کار نمی کنند و خانه خیرین ایران مصمم است که این تشکل های کوچک را ساماندهی و زیر یک چتر واحد قرار دهد.

وی اضافه کرد: بدون شک خیریه ها با هدف کمک به اقشار آسیب پذیر جامعه تشکیل شده و خانه خیرین می خواهد با روش علمی و با توجه به آموزه های دینی زمینه های مشارکت را فراهم کند

با این حال، به نظر می رسد یکی از دلایل اصلی کمتر مشاهده شدن این تعداد از مراکز و گروههای خیرین، حضور و استفاده کمتر آنها از فضاهای شهری است. ضمن اینکه امروزه با وجود اینترنت و شبکه های مختلف مجازی ، تمایل بسیاری برای  فعالیت های این گروهها در دنیای مجازی وجود دارد و چه بسا میزان تاثیر گذاری این اقدامات ناگزیر در این فضاها افت قابل ملاحظه ای می یابد. 

باید گفت انتشار تبلیغات این قبیل فعالیت ها به جهت فقدان همان فرآیند کنش و واکنش، همچنین حضور و تاثیرگذاری شهروند بر روند فعالیت از کارآیی بهینه برخوردار نخواهد بود.

ضمن اینکه در واقع اینترنت در ایران بیشتر از آن که به عنوان محیطی برای فعالیت موسسات خیریه مجاز استفاده شود، نقش خبررسانی دارد. شبکه‌های اجتماعی و کاربران آن از این فضا جسته و گریخته برای اطلاع‌رسانی از وضعیت افراد نیازمند و طلب کمک برای آن‌ها استفاده می‌کنند. شیوه‌ای که به خودی خود بد نیست اما به خاطر عدم اطمینان نسبی که از نحوه هزینه کرد کمک‌ها وجود دارد و عدم سازماندهی و مدیریت کمک‌ها در دراز مدت نمی‌تواند آنچنان که باید و شاید موثر واقع شود. با این وجود، اینترنت و به طور اخص شبکه‌های اجتماعی در ترویج و گسترش بسیاری از فعالیت‌ها و جنبش‌های بشردوستانه در کشور بسیار موثر بوده‌اند که یکی از بارزترین مثالهای آن، حرکتی موسوم به «دیوار مهربانی» بود که با کمک نفوذ شبکه‌های اجتماعی نه تنها در ایران بلکه در کشورهای منطقه نیز گسترش پیدا کرد.

به این ترتیب می توان به یک راهکار چند وجهی یا چند رسانه ای برای این رویدادهای شهری اندیشید. اما نباید فراموش کرد که بستر اصلی شکل گیری و تحقق پذیری چنین فعالیت هایی می باید متن شهر و فضاهای عمومی باشند که ضمن انگیزش حس تعلق پذیری و مسئولیت شهروندی، خاطره انگیزی و مداخله و تاثر گذاری خود شهروند را به نحو قابل قبولی تامین نماید. در کنار چنین فضاهایی ، بهره وری از شبکه های مجازی نیز کاراآیی به مراتب بیشتری خواهد داشت. 

به نظر می رسد ظرفیت های بالقوه موجود در جامعه ایرانی– اسلامی با فرهنگ و آموزه های دینی که ترویج کننده اخلاق اسلامی در زندگی اجتماعی، همیاری و همدلی و دستگیری از قشرهای آسیب پذیر جامعه است، بهترین بستر و محیط برای فرصت سازی و پیشرفت در موضوعات مشارکت شهروندی و فعالیت های اجتماعی خیریه می تواند باشد. این پیشرفت تا دستیابی به جایگاههای الگویی و مثال زدنی در بین سایر جوامع و شهرها در سطوح بین المللی قابل تصور و تحقق پذیری است.

به اشتراک بگذارید:

نظر شما:

security code
طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان