بخش فرهنگی - مریم ویسی (خوشنویس و پژوهشگر خط کوفی) درباره وجهه گرافیکی خوشنویسی و قدمت و اهمیت خط کوفی در ایران گفت: با قاطعیت میتوان گفت خط کوفی از کتاب آسمانی قرآن کریم آمده است؛ لذا اشتباه است اگر بگوییم در اینباره مدرکی وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، خوشنویسی یکی از هنرهای مورد توجه در همه فرهنگهاست اما در کشورهای شرقی بخصوص سرزمینهای اسلامی بیش از دیگر ممالک مورد توجه است. البته باید یادآور شد ایرانیان که پیش از اسلام خط میخی، پهلوی و اوستایی داشتهاند از گذشتههای دور به زیبا نوشتن علاقمند بودهاند اما با پیدایش اسلام هنرمندان به طور جدی خوشنویسی را به عنوان هنری مستقل مورد توجه قرار دادند. درست است که خوشنویسی هنری وام گرفته از اعراب است اما ایرانیان در تکامل و ایجاد گونههای مختلف آن نقش بهسزایی داشتهاند. کوفی، ریحان، توقیع، رقاع، ثلث، چلیپا، نسخ، محقق، تعلیق، تعلیق شکسته، نستعلیق و نستعلیق شکسته برخی از انواع خطوط مورد توجه در خوشنویسی هستند که از میان آنها سه گونه آخر ایرانی است.
در میان گونههای مذکور خط کوفی به لحاظ بصری یکی از زیباترینهاست که قدمت بسیار دارد. خط کوفی همانطور که از نامش پیداست، منسوب به شهر کوفه است و در این شهر ایجاد شده است. نخستین نسخههای قرآن با این خط نوشته میشده و بر همین اساس میتوان گفت این خط همزمان با ظهور اسلام شکل گرفته است. خط کوفی به لحاظ بصری شامل خطوط مستقیم و زاویهدار است و اغلب شیوههای نگارش آن با حرکتهای عمودی و افقی ممتد و بلندی همراه است.
مریم ویسی (خطاط، پژوهشگر و مدرس) یکی از هنرمندانی است که به طور متمرکز روی خط کوفی کار کرده و طی این سالها به پژوهش و واکاویهای تاریخی درباره آن پرداخته است. او که در زمینه نقاشی نیز فعالیت داشته و در زمینه نگارش خط نستعلیق نیز تبحر دارد، فارغالتحصیل رشته گرافیک در مقطع کارشناسی ارشد است.
مریم ویسی که در اسفندماه سال ۱۳۹۹ نمایشگاه «مهر و مسطر» حاصل آثار جمعی هنرجویانش را در موزه نقاشی پشت شیشه برگزارکرده بود، طی گفتگو با ایلنا درباره هنر خوشنویسی و اهمیت و جزییات خط کوفی توضیحاتی ارائه کرد که در ادامه میآید.
*از فعالیتهای اخیرتان در زمینه کارهای اجرایی و پژوهشی بگویید.
تقریبا یک سال و نیم است فعالیتهای آموزشیام را به دلیل وجود بیماری کرونا لغو کردهام و تدریس نمیکنم، اما در کل بحران کرونا خیلی برای من بد نبوده، به این دلیل که در زمینه پژوهش و تحقیق نیز فعالیتهای جدی دارم و طی یکی، دو سال اخیر چند مقاله نوشتهام.
*معمولا پژوهشگران رشتههای مختلف هنری از وضعیت موجود که حاصل همهگیری کروناست ناراضی نیستند و به نظر میرسد خانهنشینیها و محدودیتها طی دو سال اخیر به نفع آنها بوده است.
بله من نیز جزو همین دسته از پژوهشگران هستم و کرونا تاحدودی فضا را برای فعالیتهای پژوهشیام مهیا کرده است. البته فعالیتهایم محدود به پژوهش نبوده و یکی دومجموعه هم کار کردهام و انجام پروژهای بزرگ را تقریبا آغاز کردهام. بهتر است اینطور بگویم که فقط تدریس را تعطیل کردهام وگرنه انجام باقی کارها به قوت خود باقی است.
*اغلب مدرسان و اساتید شیوه برگزاری آنلاین را با کلاسهای حضوری جایگزین کردهاند.
بله درست است اما من کلا به شیوه آموزش آنلاین و مجازی اعتقادی ندارم و آن را برای آموزش هنری چون خوشنویسی کارآمد نمیبینم. مطمئنا حضور هنرجو در کلاس، تفاوتهای زیادی با حضور مجازی او دارد به این دلیل که لزوم آموزش و یادگیری خوشنویسی و تعدادی دیگر از هنرها مواجهه رو در روی استاد و هنرجو است و در غیر اینصورت کار سخت میشود. حتی حضور هنرجویان در کلاس حضوری نیز باید مدت زمانی را صرف یادگیری کنند و حال اگر آموزش آنلاین و غیرحضوری باشد کار سختتر خواهد شد.
*اسفندماه سال گذشته نمایشگاه «مهر و مسطر» را برگزار کردید. آیا این رویداد حضوری بود و اینکه از آن چه بازخوردهایی دریافت کردید؟
بله با وجود آنکه کرونا محدودیتهایی را ایجاد کرده بود اما دوستان لطف کردند و نمایشگاه «مهر و مسطر» به صورت حضوری در نمایشگاه نقاشی پشت شیشه برگزار شد. از بازخوردها راضی بودیم. کمی نگران شلوغ شدن و پرتعداد بودن مخاطبان بودیم که در این بخش هدایت شده عمل کردیم و مشکلی هم ایجاد نشد. استقبال و بازخورد مخاطبان نیز خوب بود و خداراشکر راضی بودم.
*شما گرافیک و نقاشی را به صورت تخصصی دنبال کردهاید. این دو مقوله تا چه حد بر کیفیت کار شما در خوشنویسی تاثیر داشته است.
معتقدم هیچ هنری از دیگر هنرها جدا نیست. زمانی که در یک رشته هنری فعالیت میکنیم اگر مبانی آن هنر را بفهمیم و دربارهاش اطلاعات کسب کنیم و درک و شعور هنری داشته باشیم، به نوعی با دیگر هنرها نیز اخت میشویم و درکشان میکنیم و با آنها بیگانه نخواهیم بود.
*اینکه میگویید در هنرهای تجسمی بیشتر نمود دارد آیا به این دلیل است که در همه زیرشاخههای آن وجهه بصری مهم است و به هرحال مستقیم یا غیر مستقیم باهم مرتبط هستند؟
درست است.
*چه شد که از نقاشی و گرافیک به سراغ خوشنویسی رفتید و آن را آموختید؟
اولین بار که خط کوفی را دیدم عاشق آن شدم. من حدود پانزده سال پیش چند سالی از نوجوانی و جوانیام را صرف نقاشی رنگ روغن کردم و در این رشته به صورت حرفهای فعالیت میکردم. آن زمان که کلاس میرفتم، استاد در جلسه اول از ما خواست طراحی کار کنیم و خطها و طرحهای مرا که دید گفت تو نیازی به کلاس نداری. جلسه دوم بود که گفتند من چیزی ندارم که به تو بیاموزم. نیازی نیست به کلاس بیایی و در خانه به کارت ادامه بده؛ چراکه هم رنگها را به درستی تشخیص دهی و هم بر دیگر مقولات اشراف داری. در آن مقطع زمانی که به کلاس میرفتم همدورهایهایم برای ترکیب رنگها چندین بار استاد را صدا میکردند اما من اینطور نبودم و بدون حضور و نظر استاد کارم را انجام میدادم. واقعا نمیدانم حرفهای استاد از بزرگواریشان بود یا اینکه دلیلش کیفیت کار خودم بوده است. من آن روز از حرف استادم ناراحت شدم و تصور کردم نمیخواهد چیزی به من یاد دهد اما بعدها نظرم عوض شد و گفتم شاید ایشان خوبی مرا میخواسته و تمایل نداشته مسیر نقاشی را ادامه دهم و وقتم تلف شود. نظر و عقیده ایشان درباره من خیلی به کمکم آمد و از استادم ممنونم.
*این تغییر رویه از نقاشی به خوشنویسی چگونه انجام شد و آیا در همان ابتدا به سراغ یادگیری خط کوفی رفتید؟
حدود شش سال پیش، قبل از یادگیری خط کوفی خط نستعلیق را فراگرفتم. به انجمن خوشنویسان ایلام رفتم و در یکی از تابستانها حدود دوماه نزد استاد مجتبی ایزدی به یادگیری نستعلیق پرداختم. موضوع جالبی که رخ داد این بود که استاد ایزدی پس از آنکه خط سرمشق به من دادند، در جلسه بعدی که الفبای مرا دید، خیلی شگفتزده شد و گفت این خط را رها نکن. منظورش خط نستعلیق بود اما من به حرفش گوش ندادم روی خط کوفی متمرکز شدم. در همان کلاس نستعلیق در همان ماه اول امتحان مقدماتی دادم و یک ماه دیگر هم کلاس را ادامه دادم.
*یعنی در مدت زمان دوماه نوشتن خط نستعلیق را یاد گرفتید؟
بله با دوماه حضور در کلاس یادگیری نستعلیق را به پایان رساندم و اینجا نیز همان اتفاقی افتاد که در کلاس نقاشی برایم رخ داده بود. در نهایت موفق به کسب مدرک عالی از انجمن خوشنویسان شدم.
* دلیل این بازه زمانی کوتاه را چه میدانید. به هرحال خوشنویسی هنری نیست که بتوان آن را در عرض دوماه یاد گرفت.
من در دانشگاه، گرافیک خواندهام و شاید داشتههایم در این اتفاق موثر بوده است. یادم هست در دانشگاه ژوژمان داشتم و بابت به سرانجام رساندن آن سه شبانهروز نخوابیدم و فقط کار کردم. میخواهم بگویم تا این حد رشته تحصیلیام برایم اهمیت داشته و تلاشم این بود تمام مقولات و درسها را به درستی بیاموزم.
*نقطه مشترک گرافیک، نقاشی و خطاطی چیست؟ منظور آن مولفهای است که در نقاشی و طراحی و گرافیک وجود دارد و در خطاطی به کمک شما آمده است.
آنچه در خوشنویسی بسیار مهم است تشخیص اندازهها و هندسه و تناسبات است. به نظرم درک درست اندازهها کار سختی نیست اگر چشم هنرمند براساس تمرین و آموزش درست عمل کند.
*این همان امتیازی است که از نقاشی و گرافیک حاصل شده است.
بله همینطور است.
*از اهمیت خط کوفی و اهمیت آن در دنیای امروز بگویید. بالاخره این خط ایرانی است یا به کشورهای عربی تعلق دارد؟
خط کوفی ذاتا ایرانی نیست و این درحالی است که افرادی اصرار دارند آن و اقلام سته (ششگانههای محقق، ریحان، ثلث، نسخ، توقیع، رقاع) را متعلق به ایران بدانند که درست نیست.
*واقعا چنین ادعایی از سوی ایرانیان وجود دارد و برخی نظرشان این است که خط کوفی مال ماست؟
بله خیلی از دوستان چنین اصرار و ادعایی دارند. آنها میگویند از آنجایی که ابن مقله شیرازی (ادیب، خوشنویس و یکی از وزرای عباسی) خطوط را قاعدهمند کرده پس خط کوفی مال ایران است که واقعا این نظریه اشتباه است. شما تصور کنید به انگلیس میروید و روی یکی از خطها یا فونتهایی که خاستگاهش انگلیس است کار میکنید و آن را قاعدهمند میسازید. آیا میتوانید آن را متعلق به خودتان کشورتان بدانید؟ مسلما خیر.
*ما مجاز هستیم بگوییم فلان خط فلان کشور را تکمیل کردهایم. همین و بس؟
دقیقا. خلق کردن با قاعدهمند کردن متفاوت است. ابن مقوله شیرازی نیز صرفا با ایجاد تغییراتی، خط کوفی را قاعده و چهارچوب بخشیده و آن را خلق نکرده است.
*تصاحب هنرها و مقولات دیگر توسط دیگر کشورها در دنیای امروز امری مرسوم است. مثلا ترکیه میآید و فلان ساز و موسیقی را به نام خودش ثبت میکند و کشور دیگری مدعی این میشود که فلان شاعر ایرانی متعلق به آنهاست. در مورد خط کوفی بدترین اتفاق این است که شیوه و سیاق درست دستخوش تغییر و تحریف میشود.
متاسفانه این مشکلات بخصوص در کشورهای همسایه و همجوار ایران وجود دارد. همان ترکیه که مثال زدید درست است و مسئولان این کشور مدتهاست روی چنین موضوعاتی کار میکنند تا برای خودشان تاریخسازی کنند.
*ترکیه در زمینه خوشنویسی تاکنون چه شیطنتهایی کرده است؟
ترکیهایها بسیاری از نسخههای خوشنویسی ما را در مخزنهایشان پنهان کردهاند و حتی تصویر آنها را به ما پژوهشگران نمیدهند. یا به پاره کردن صفحات کاتبان ما پرداختهاند. چنین شیطنتهایی وجود دارد و آنها خیلی نسخ ما را در موزه نمایش نمیدهند. یکی از استادان میگفت اگر ترکیهایها چنین کاری کنند آبروی خوشنویسیشان میرود؛ زیرا نسبت به کشور ما پیشینه و قدمت تاریخی ندارند.
*آثار ما چطور به دست ترکها رسیده است؟
هرچه که دارند از ما خریداری کردهاند. در دورهای تاجران و جهانگردان ترک، نسخههای بسیاری را از ما با قیمت خوب خریدهاند و آنها را در کشورشان به فروش رساندهاند. همانطور که گفتم بدی ماجرا این است که عکس آن آثار نیز به دست ما نمیرسد. چند مرقع خیلی خوب و فاخر از دوره صفویه و شاه تهماسب داریم که توسط هنرمندان مطرحی چون مالک دیلمی و دیگران خلق شدهاند. متاسفانه این آثار در اختیار ترکیه است و حتی تصویر آنها را به ما نمیدهند.
*سرقتها و تملک و تصاحب آثار هنری همواره یکی از مشکلات ما بوده است. چنین اتفاقهایی در اغلب هنرها افتاده و مثالهای متعددی در اینباره وجود دارد. دلیل چنین اتفاقاتی بیاهمیت شمردن تاریخ و گذشته توسط خودمان است.
بله. ما ایرانی هستیم و عرق ملی داریم، اما واقعیت این است که در موارد اینچنینی کوتاهی کردهایم و در مقابل، کشورهای همسایه نیز دیواری کوتاهتر از ما پیدا نکردهاند.
*خط کوفی در دنیای امروز تا چه حد مورد توجه است و تا چه حد اهمیت دارد؟
اگر جهان اسلام و حوزه خاورمیانه را در نظر بگیریم درخواهیم یافت خط کوفی مقولهای مهجور نیست. به طور معمول جشنوارهها و نمایشگاههایی با موضوعیت خط کوفی برگزار میشود و هنرمندان کشورهایی چون امارات متحده عربی، عراق، قطر و حتی ترکیه نیز روی خط کوفی کار میکنند. در مقابل تعداد ایرانیانی که روی خط کوفی کار میکنند، بسیار انگشتشمار است و اغراق نیست اگر بگوییم تعداد افرادی که در ایران استادانه خط کوفی مینویسند به ده نفر نمیرسند.
*به جز تعداد کم کوفی نویسان، این رشته پژوهشگران کمی دارد.
کلا مقوله پژوهش در ایران بسیار ضعیف است و خط کوفی نیز از این کمبود مستثنی نیست.
*خط کوفی چگونه به ایران آمده است؟
با قاطعیت میتوان گفت خط کوفی از کتاب آسمانی قرآن کریم آمده است؛ لذا اشتباه است اگر بگوییم در اینباره مدرکی وجود ندارد. عقلانی هم نیست اگر بگوییم خط کوفی به واسطه وجود کتاب دیگری ایجاد شده است.
*خط کوفی در ایران طی سالها و دهههای اخیر تا چه حد ارتقا یافته است؟
خط کوفی به واسطه قرآن به ایران آمده و پا گرفته و چند سالی روی اعراب گذاریهای آن کار شده است. واقعیت این است که ایرانیها به نسبت اعراب مقداری از لحاظ هنری در سطح بالاتری قرار دارند و ذوق بیشتری داشتهاند. بنا به این دلایل ایرانیها خط کوفی را با لهجه ایرانی کار کردهاند یا اصطلاحا آن را ایرانیزه کردهاند.
*عموما خط کوفی در نگارش قرآن و آیات و احادیث مورد استفاده قرار میگرفته و هنوز هم همینطور است. در این میان ادبیات و اشعار و راویات و افسانههای ایرانی تا چه حد مورد توجه بوده است؟
پس از آنکه اسلام وارد ایران میشود زبان نیز رنگ و بوی عربی به خود میگیرد. این قضیه در نسخهای به جا مانده از گذشته قابل مشاهده است. مثلا فلان شخص اهل قزوین است اما نسخهاش عربی است. چنین مواردی وجود دارد. این را هم در نظر داشته باشید که مقوله خط پروسهای زمان براست. یعنی اینطور نیست که مثلا بگویم حال که کامپیوتر دارم یک فونت اختراع کنم، مشابه اتفاقات بدی که امروزه در زمینه نقاشی خط و ابداع یک سری خطوط رخ داده است. طی این روند است که مثلا هرکس به حساب خودش یکی دو خط ابداع کرده و اسمی بر آن نهاده، در صورتیکه قبلا اینطور نبوده است. به طور مثال گذار از خط کوفی اولیه تا خط کوفی مشرقی حدود سیصد، چهارصد سال به طول انجامیده است. هیچ اتفاقی در این زمینه یک شبه رخ نداده است. چندین سال، مثلا پنجاه سال گذشته تا یک نفر بیاد و حرف الف را کجتر بنویسد، یا هفتاد سال زمان صرف شده تا نقطهای به فلان حرف افزوده شود. امروزه هر آنچه یک شبه ساخته میشود واژه مدرن را پسوند آن قرار میدهند و میگویند کاری که کردهایم به روز و جدید است. از همین کلمه مدرن سو استفاده میشود.
* در خلال گفتگو اشاره شد که خط کوفی پژوهشگران انگشت شماری دارد با این حساب منابع مکتوب ما در این زمینه چه وضعیتی دارد؟
آثار مکتوب ما با موضوعیت خط کوفی بسیار کم و معدود است. اگر بگویم در این زمینه حتی ده کتاب هم نداریم اغراق نکردهام. واقعا به ده تا هم نمیرسد.
*این کمبود منابع کار پژوهشگران را دشوارتر میکند؟
صد درصد همینطور است و کار بسیار سخت میشود. شما حساب کنید من که در زمینه خط کوفی پژوهش فعالیت میکنم در کتابخانهام بیش از پنج یا شش کتاب ندارم. این را هم در نظر داشته باشید که من مدام در حال جستجو و بهروز شدن هستم تا از آثار و منابع تازه منتشر شده باخبر شوم. حتی در زمینه مقالهام هم دچار کمبود هستیم.
* وضعیت در دانشگاههای ما چگونه است. هم در رابطه با آموزش و پژوهش و هم در زمینه منابع مکتوب؟
متاسفانه مبحث پژوهش در دانشگاههای ما نیز مقولهای جدی نیست و برای آموزش آن بسیار ضعیف عمل کردهایم. چند وقت پیش خانمی برای انجام کارهای پایان نامهاش که موضوع آن خط کوفی بود با من تماس گرفت که من از دانشگاهی که ایشان در آن تحصیل میکنند نامی نمیبرم. از ایشان پرسیدم شما کی دفاع دارید؟ که گفتند خردادماه. یعنی تا جلسه دفاع چهار پنج روز فاصله داشتند اما نمیدانستند باید چه کنند و نمیدانم استاد راهنما در این میان چه نقشی داشته است.
*زمانی که اغلب رشتههای هنری واحد یا دروسی با محوریت پژوهش ندارند، توقع بیشتری نمیتوان داشت. در دانشگاههای ما خوشنویسی تدریس میشود؟
بله درست است. عدم تخصص آکادمیک در امر پژوهش یکی از مشکلات این عرصه است. خیر خطاطی در دانشگاه تدریس نمیشود و آن خانم نیز بر اساس موضوعی که به او محول شده، به سراغ خط کوفی رفته است.
*خوشنویسی رشته آکادمیک ندارد؟
متاسفانه همینطور است. البته آنطور که شنیدم، دانشگاه علمی کاربردی چند وقت پیش در مقطع کاردانی دانشجو میگرفت و اگر اشتباه نکنم این قضیه نیز کنسل شده است.
*دانشگاه علمی کاربردی به لحاظ کیفیت دارای نواقصی است.
مشکل بزرگی که در مبحث خوشنویسی داریم این است که معمولا استادانی که در حروف یا کلمات تغییراتی ایجاد میکنند، مثلا یک نون یک دایره تغییراتی ایجاد میکند تصور میکند همه چیزدان است و هرآنچه را لازم است، آموخته! زمانی که این تفکر ایجاد میشود آن استاد دست از مطالعه و تحقیق میکشد و این خیلی بد است. مشکل اکثر استادان ما این است که فقط به نوشتن فکر میکنند و هرآنچه آموختهاند را تکرار میکنند. استادان اندکی داریم که با سرعت و کیفیت را به طور توامان طی کرده و خفظ کرده باشند.
*درباره بازار فروش آثار خوشنویسی در ایران نیز کمی توضیح دهید. آیا یک هنرمند خوشنویس میتواند با فروش آثارش کسب درآمد کند و از مشاغل دیگر بینیاز شود؟
متاسفانه این بازار مشخص در ایران وجود ندارد. در کشور ما حتی کارمندی که حقوق ثابت دارد بعداز ظهرها به شغل دیگری میپردازد. مثلا در اسنپ کار میکند به این دلیل که دخل و خرج با هم همخوانی ندارد. در چنین اوضاعی وضعیت شغلی و درآمد هنرمند معلوم است. یک هنرمند، یک خوشنویس مگر میتواند چند اثرش را بفروشد؟! لذا باید شغل دیگری را برگزیند یا هنری دیگر را به عنوان شغل دوم انتخاب کند. کلا اقتصاد هنر ما دارای اشکلات زیادی است. در حالی که دیگر کشورها روی تخصصیسازی کار میکنند. یعنی من که خطاطی میکنم حق ندارم کار دیگری انجام دهم و معلم حق ندارد خارج از تخصصش عمل کند و به کار دیگری بپردازد. رعایت چنین موردی بسیار مهم است. هنر نوعی فراخ بال، اندیشه و ذهنی آرام میخواهد.
* مخاطبان و هنردوستان خارجی در نمایشگاههای بین المللی به خرید آثار ایرانی توجه نشان میدهند، در حالی که زبان فارسی هم نمیدانند. در واقع بعد گرافیکی آثار است که توجه غیر ایرانیان را به خوشنویسی جلب میکند. با این حساب آیا میتوان گفت خطاطی نوعی هنر گرافیکی است؟
بله آن فرمها و اشکال و تناسبات است که توجه مخاطبان خارجی رابه آثار ما جلب میکند. سوال خوبی پرسیدید اما جوابش در یکی دو خط نمیگنجد. از آنجایی که بدون استناد حرف نمیزنم نمیتوانم پاسخ شما را در چند جمله بدهم. اما بله ممکن است خوشنویسی یک اثر گرافیکی هم محسوب شود.