جمعه, 31 فروردین 1403
جمعه, 31 فروردین 1403
Friday, 19 April 2024
روزنامه گیلان امروز [ شماره ۶۴۸۷ ]

 

 

گیلان امروز- «کیانسی همان دریاچه‌ای است که در اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان، به ظهور سوشیانت، منجی آخرالزمان در این دین، از کرانه‌های آن و در دامنه کوه اوشیدا (ابدی) وعده داده شده است. در باور زرتشتیان، فرشتگان برای نگهبانی نسل آینده زرتشت بر کیانسی گماشته شده‌اند.»

اهالی می‌گویند تا همین چند سال پیش که سد کمال‌خان افغانستان جلوی رود هیرمند را نگرفته بود، سال بر کوه خواجه نو می‌شد و زنان دور از چشم مردان، دختری زیبا را در هامون شست‌وشو می‌دادند و جشن می‌گرفتند. کیانسی همان دریاچه‌ای است که در اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان، به ظهور سوشیانت، منجی آخرالزمان در این دین، از کرانه‌های آن و در دامنه کوه اوشیدا (ابدی) وعده داده شده است.

در باور زرتشتیان، فرشتگان برای نگهبانی نسل آینده زرتشت بر کیانسی گماشته شده‌اند. در این دین، عالم از ابتدای خلقت روح تا پایان، به دوازده دوره هزار ساله تقسیم می‌شود و در دهمین هزاره هوشیدر، یازدهمین هزاره هوشیدرماه و در پایان جهان سوشیانت به عنوان فرزندان زرتشت ظهور خواهند کرد. نطفه آن‌ها به واسطه فرشتگان در شکم دختری زیبا که در هامون خود را می‌شوید، بسته خواهد شد.

راشد راهداری، کارشناس پایگاه میراث فرهنگی کوه خواجه، برای نظارت به روند ترمیم دیوار‌های قلعه، بالای کوه است و تلفن همراه هم آنتن ندارد. راه می‌افتم که هم او را بیابم و هم سری بزنم به اوشیدای مقدس و سازه‌های باستانی‌اش. پای قله به کارگران «خسته نباشید!» می‌گویم. آیا آن‌ها هم با وسواس کارگران چند هزار سال پیش کار می‌کنند؟ خشت‌های بیرون‌افتاده از دیواری دوهزار ساله نشان می‌دهد کارگر خشت‌زن، چند جای خشت را با انگشت فرو برده تا لای ملات بهتر گیر کند و با گذر ایام نلغزد.

همچنان در کوچه‌خرابه‌ای پیچ در پیچ که نمی‌دانم چه بوده، پیش می‌روم و به قله نمی‌رسم. گاه پشت سرم به کیانسی نگاه می‌کنم و از خودم می‌پرسم چرا فرشتگان پاسدارش نبوده‌اند؟ می‌گویند اصلاً آب، آن طرف مرز به هیچ دردی نمی‌خورد، چون زمین قابل کشت نیست. یادم می‌آید جنگ آمریکا و افغانستان که شروع شد، از همین حوالی به نیمروز رفتم. به راننده مینی‌بوس گفته بودم هر وقت رسیدیم مرز، خبرم کند. یادش رفته بود. بعد که پرسیدم، گفت: گلداسمیت؟ نمی‌دانستم نام مرز گلداسمیت است. حالا که می‌دانم در دلم لعنت می‌فرستم به انگلیس و جان گلداسمیت که هیرمند را از وسط دو نیم کردند.

راهداری را در قله می‌یابم. می‌گوید از آرامگاه «خواجه غلطان» می‌آید، همان که گفتم منتسب به قبر برادر دانیال پیامبر است. وارد حیاط چهارگوش بزرگی می‌شوم که ایوانی سمت قله دارد. می‌شود حدس زد چگونه موبد یا فرماندهی آن بالا می‌ایستاده و مراسمی باشکوه اجرا می‌شده است: «اینجا در واقع شهری مذهبی و حکومتی بوده و این بنا‌ها مربوط به دو دوره اشکانی و ساسانی است. البته در حفاری‌های باستان‌شناسی، لایه هخامنشی هم کشف شده است.

سر اورل اشتاین، باستان‌شناس مجارستانی تبعه انگلیس، معتقد است کوه خواجه پنج لایه دارد؛ دو دوره هخامنشی، یک دوره اشکانی و دو دوره ساسانی، اما حدس ما با توجه به سفال‌های کشف‌شده و شواهد و قرائن دیگر، این است که احتمالاً کوه خواجه لایه‌های قدیمی‌تری هم دارد.»

از او می‌پرسم چه ادیانی اینجا پایگاه داشته‌اند؟ می‌گوید: «قوی‌ترین پایگاه مربوط به دین زرتشتی است. در اوستا آمده که فر کیانی یا نشان پادشاهی از آن کسی است که شهریار شهری بر بلندای اوشیدا در میان دریاچه کیانسی باشد. کوهی که تمامی آب‌های جهان بر پای آن می‌ریزد. این بیابان را این طور نگاه نکنید، همین حالا هم که آب رها می‌شود، تا پای کوه می‌رسد و صید و صیادی و کشاورزی رونق می‌گیرد. برای دین مسیحیت از این نظر مقدس است که سه مغ ایرانی که به سمت فلسطین می‌روند و بشارت تولد عیسی (ع) را می‌دهند، اینجا و در آتشکده اوشیدا بوده‌اند و تصاویرشان هم در تالار نقاشی شده بوده که آثاری از آن مانده و بقیه به موزه‌های متروپولیتین نیویورک، مؤسسه اسمیتسونیان واشنگتن، موزه دهلی هندوستان و همین طور آلمان برده شده است. خوشبختانه تعدادی از نقاشی‌ها هنوز در موزه ایران باستان تهران موجود است.»

با هم به محل آتشکده می‌رویم و پی مدور آتشدان را در دالان مهر می‌بینیم و من هنوز به این وسواس تاریخی فکر می‌کنم که چطور حتی یک سنگ از کوه کنده نشده و هر چه می‌بینی یکسره خشت است و گل. البته این را هم بگویم که ایرانیان در این منطقه می‌دانسته‌اند چگونه با ذوب‌کردن ماسه و ترکیب آن با مواد دیگر، سنگ مصنوعی بسازند، اما حتماً رازی در این خشت و گل هست که نیازی به سنگ مصنوعی هم ندیده‌اند.

شمایل کاسپار، ملیکور و بالتازار، سه مغ فرزانه ایرانی را، در کلیسای آسوری‌های کاتولیک ارومیه دیده‌ام و داستانشان را هم از زبان میخائیل، کلیددار این کلیسا، شنیده‌ام و هم با اندکی تفاوت از زبان داریوش عزیزیان، کشیش کلیسای ننه‌مریم این شهر، که عبادتگاه آسوری‌های ارتدوکس و دومین کلیسای قدیمی جهان مسیحیت پس از بیت لحم، محل تولد عیسی (ع) در فلسطین است و همین طور از عزیزیان شنیده‌ام که استخوان‌های سه مغ، توسط مسیونر‌های مسیحی آلمان به کلیسای جامع کلن منتقل شده و بقایای تابوت‌های خالی فرزانگان ایرانی، چند سال پیش موقع بازسازی کلیسا پیدا شده است.

سنگین از حضور ارواح تاریخی، کوچه‌های پیچ در پیچ شهر اوشیدا را پایین می‌آیم و به بیابان پیش رویم نگاه می‌کنم که روزی دریای زندگی‌بخش کیانسی بوده و حالا بیابانی است برهوت که جز چند سیاه‌چادر عشایر چیزی در آن پیدا نیست. در دلم لعنت می‌فرستم به گلداسمیت و انگلیس، به اشرف غنی و آمریکا.»

به اشتراک بگذارید:

نظر شما:

security code
طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان