سعید سیمیاری همدم
تورنتو یکی از زیباترین شهرهای جهان است که افراد زیادی تمایل به زندگی و سفر به این شهر را دارند. به دلیل شرایط اقتصادی و رفاه زندگی بالا، میتوان تورنتو را یکی از مهاجرپذیرترین شهرهای کانادا دانست که همین موجب شده تا فرهنگهای متنوعی در آن به وجود بیاید. جالب است بدانید که تقریبا نیمی از جمعیت تورنتو در خارج از کانادا متولد شدهاند. اگرچه این شهر پایتخت کانادا (اتاوا) به حساب نمیآید. اما به لحاظ اقتصادی از اهمیت بالایی برای این کشور برخوردار است.
اما کانادا به دلیل داشتن کیفیت بالای زندگی و امکانات و اقتصاد پیشرفته، یکی از کشورهای مورد علاقه مهاجران جهان است ، جالب است بدانید در این چند ساله ، میلیاردها دلار از سرمایه و ثروت مردم ایران به بانک های امپراتوری بریتانیا سرازیر شده است ، تحقیقات در این باره برای هر روزنامه نگاری ( چه در ایران و چه در بریتانیا ) پیامد مرگ به همراه دارد!
فقر و فلاکت مردم ایران با خروج میلیاردها دلار ثروت آقازاده ها از کشور و روانه شدن ثروت به کانادا و لندن رقم می خورد.
اما باز این پرسش را پیش می کشیم که چرا کانادا ؟
بسیاری از مردم عادی نمی دانند که کانادا کشوری مستقل نیست و جزئی از خاک امپراتوری پهناور انگلیس است !پادشاه انگلیس ، پادشاه کانادا نیز به شمار می رود
پول هایی که می بایست در زیرساختهای عمرانی ایران به صورت وام به صاحبان صنایع و کارآفرینان واقعی و مشاغل پرداخت شود ، به جیب شهروندان انگلیسی و کانادایی(عضو امپراتوری بریتانیا) می رود
اما کسانی که به کانادا مهاجرت می کنند ، دسته اول کسانی که از محل فعالیت های اقتصادی و کسب و کار در بازار ، صنعت ، تجارت ، پزشکی ، تحصیلات و یا با داشتن مهارت مهاجرت می کنند، دسته دیگر هم مانند خاوری با قرار گرفتن در یک پست حساس در اقتصاد دولتی ایران ، سرمایه ملت را به تاراج برده و تورنتو را بهشت روی زمین برای خود بر می گزینند.
عده ای دیگر هم که در شهر خودمان رشت کم نیستند و اگر کمی به روند فعالیت های اقتصادی ، مالی و خانوادگی آنان از دهه 80 به بعد نگاه کنیم ، می بینیم هوشمندانه دریافتند که چگونه پول و سرمایه مردم را به تورنتو انتقال داده و برای خود و خانواده خود امکاناتی که بعدها با رشد تورم در ایران و حتی در کشورهای دیگر از جمله کانادا ، ترکیه و .. با تورم روبرو بوده است ، به ثروت دست یافته و خود را از طبقه فرودستان به فرادستان برسانند.
برای رسیدن به این مقصود این افراد که اشتیاق مهاجرت از رشت به تورنتو را برای خود ، همسر و فرزندان داشتند ، به خوبی دریافتند ایجاد یک سوله با اسم تولید بهترین پوشش برای انتقال پول از رشت به تورنتو است ، این افراد آگاهانه می دانستند که در طی این سال ها چگونه خود را حتی از ذره بین دستگاههای نظارتی خارج کنند و با سوار شدن بر موج تورم زای اقتصاد بیمار ایران سراغ تسهیلات بانکی رفته و تا بیخ گوش وام بانکی گرفته اند و هر چقدر تسهیلات بانکی بیشتر گرفتند بیشتر در برخی از بازارهای مالی از جمله مسکن ، زمین و .. سرمایه گذاری کردند.
در اقتصاد ایران بهره بانکی بالا است و برای تولید کننده پرداخت بهره بالا دشوار است اما عده ای بیزنس ها و شرکت های مالی دیگری داشتند در شهرک های صنعتی سوله های کوچک خریدند ، به سراغ تولیداتی رفتند که نیاز به ماشین آلات ارزان قیمت نداشت و بعضا ابزار و لوازم دم و دستی نیاز داشت که با کمترین سرمایه می توان آن امکانات و تجهیزات را از همین فروشگاههای رشت برای تولید مهیا کرد و از سویی تعدادی کارگر را هم جذب کردند و ادای تولید کننده را در آوردند و هر جا رسیدند صدایشان را به اندازه ای بلند کردند که اگر کسی این افراد را نمی شناخت فکر می کرد شاید تولیدات مواد غذایی و آذوقه مردم ایران دست این افراد است.
این افراد به ظاهر زرنگ و واقعا زرنگ !! در هر تشکل و نشست دولتی و خصوصی ژست کارخانه داری گرفتند و مثل موثقی هم که ادای انقلابیگری و جنگ را درآورده بود و فیلمی از وی سال ها قبل دست به دست شده و سرانجام نشان داده شگردش را خیلی دبش بلد است ! نمونه و الگوی همین افراد است اما هر کدام با یک ژست و از یک پوزیشن ! و به راحتی از تسهیلات بانکی استفاده کرده و این تسهیلات را بخشی در تولید و بخشی دیگر را در گلسار و یا تورنتو سرمایه گذاری کرده و به لطف اقتصاد هیجانی ایران ، تسهیلات بانکی زندگی شان را در دو دهه اخیر از فرش به عرش رسانده اند.
حال در این میان عده ای ترجیح می دهند پول بانک ها را در گلسار واحدهای تجاری ، مسکونی و یا زمین بخرند و یا در شهرهای ساحلی و یا دهکده ساحلی به ویلا تبدیل کنند که مشخص است تورم با سرمایه آنان چه می کند!
عده ای پول را از رشت به تورنتو و یا شهرهای مختلف دنیا می برند و عده ای هم چون خود را زرنگ روزگار می دانند و دستگاههای نظارتی را غافل ، هم در گلسار ، هم در دهکده ساحلی و هم در تورنتو سرمایه های خود را در واقع در یک سبد نگه نداشته و در همه سبدهای متنوع مالی مسکن به سودهای کلان رسیده اند .
جالب اینکه این افراد در رشت و در محافل بخش خصوصی که بعضا برخی ها برای خودشان جای گشادی هم پیدا کرده اند هیاهو می کنند که کارآفرین هستند و دهها مشکل و کمبود نیروی کار دارد ، چون جرات حمایت بیشتر از کارگر را ندارند و بدترین حقوق را به پرسنل می دهند و جرات دادن حتی یک حقوق درست و حسابی به مدیر ارشد مجموعه خود را هم ندارند ، همیشه داغ کارگران را بر سینه می زنند ، اینها همیشه دایره نگاهشان صرفا خود و خانواده شان است و برای رسیدن به مقصود بعضا نزدیکان خود را هم بسته بندی و اگر بتوانند در فروشگاهای بزرگ و یا سوپر مارکت خود عرضه می کنند!
کمی کنکاش از نحوه سرمایه گذاری این افراد در تورنتو نشان می دهد که این دست از افراد که نام مقدس تولید کننده را به یدک می کشند چگونه مالک خانه ویلایی بسیار لوکس در تورنتو شده اند و چگونه در تورنتو صاحب خانه چندین دستگاه آپارتمان شده اند و از محل اجاره آپارتمان ها روز به روز برای اموال خود ارزش افزوده و درآمد زایی کسب کرده اند ، در شهری که اجاره آپارتمان محله به محله متفاوت است و تورنتو هم به جهت فراوانی کار و مهاجرت یکی از شهرهای مهم گران دنیا است ، یکی از بهترین راههای کسب درآمد ، ملاکی می باشد.
مهاجرت و یا انتقال سرمایه حقوق اجتماعی شهروندان است و این قوانین کشورها است که چگونه اجازه می دهند افراد سرمایه های مشروع و یا نامشروع ، سرمایه های تمیز و یا کثیف خود را وارد سرزمینشان کنند ، اما در طی چند سال اخیر کشور کانادا با سیاست های چند جانبه خود هیچ گاه رابطه شفافی با ایران نداشته است و به عبارتی به اختلاسگران چراغ سبز نشان داده است و حتی آنچنان چتر امنیت را برای اختلاسگران پهن کرده است که هر از چند گاهی شاهد اختلاس و فرار برخی از افراد به این کشور هستیم .
اما برخی از این آقایان در رشت که حتی آقا زاده ها هم باید پیش آنان دو ترم دانشگاهی را پاس کنند ، خوب دریافتند که راه اختلاس و رفتن و نیامدن را انتخاب نکرده باشند ، اینها می دانند که چطور پول را از رشت به تورنتو انتقال دهند که آب از آب تکان نخورد ، اینها در بخشی از سال در ایران کار ، تفریح و زندگی می کنند و بخشی از سال در تورنتو نه زندگی بلکه زندگانی می کنند و البته پایگاه امن خانواده شان هم وطن شان نیست بلکه تورنتو را برای زندگانی خانواده خود انتخاب می کنند ، به همین منظور تولید برایشان بهترین پوشش برای انتقال سرمایه های بانکی مردم بوده است و به راحتی منابع بانکی را به شهرهای مهم و تجاری کانادا از جمله تورنتو انتقال می دهند.
اگر کمی در رشت پرس و جو کنیم پول تولید از محل منابع بانکی برای ملاکی ، پول تولید از محل دریافت منابع بانکی برای نزول خواری و پول فروشی با کارمزدها بین 7 تا 11 درصد و پول تولید از محل دریافت منابع بانکی را در کوچه های گلسار ، پول تولید را در دهکده ساحلی انزلی و پول تولید را در تورنتو خواهیم دید و خواهیم شنید ، اینها واقعیت های تلخ اقتصاد فساد پذیر کشور مان است و خوشبختانه قوه قضاییه اراده خوبی برای برخورد با مفسدین را آغاز کرده است ، اما برخی رشتی های مقیم کانادا شرکایی را در برخی دستگاهها دارند و اینها چه کسانی در سیستم های بانکی و سیستم های ناظر بر تولید هستند که چشم شان را بر روی رویه فساد پذیری تولید کننده نماها بسته اند.
امروز در اقتصاد متلاطم ایران که شکاف طبقانی هر روز فاصله اش از روز قبل بیشتر می شود ، عده ای هم که بنچاق فعالیت های اقتصادی 20 سال پیش آنان قابل کتمان نیست ، به واسطه همین اقتصاد بیمار ایران توانسته اند خود را به دایره فرا دستان نزدیک تر نمایند، اینها پازل های کاری و اقتصادی خود را به گونه ای می چینند که بعضا دستگاههای نظارتی را هم فریب می دهند ، اما خوشبختانه تحرکات جدید قوه قضاییه ، پلیس اقتصادی و دیگر دستگاههای نظارتی در مقابله با فساد نشانگر این است که در زمان و مکان مناسب در تور دستگاههای نظارتی دست و پا خواهند زد.
اما آنچه که مطالبه مردم از دستگاههای مقابله با فساد از جمله قوه محترم قضاییه است این که اگر شفافیت منجر به نتیجهای عملی نشود، فایده چندانی ندارد.
پرسش این است که برخی از این افراد در رشت و یا در هر کجای ایران چرا و طی چه سازوکاری وام گرفتهاند؟ و شرایط وام دادن به آنان چگونه بوده که میتوانند وام خود را پس ندهند و یا اَبَربدهکار محسوب شوند و یا بدون اینکه آب از آب تکان بخورد به تورنتو پول انتقال می دهند و آن هم پول تولید !؟ چرا ضوابط اعطای وام به آنها رعایت نشده؟ چه کسانی پشت این پرداختها قرار دارند؟ چه تخلفاتی در پرداخت این وامها و به وسیله چه کسانی رخ داده است؟ دولت برای اصلاح این روند زیانبار چه اقداماتی کرده است؟
در واقع، شفافیت فقط گام اول است. اتفاقاً اگر اقدامات بعدی انجام نشود، بر افکار عمومی نیز اثرات منفی میگذارد.
از سوی دیگر، نظامهای طرفدار شفافیت در همه زمینهها شفاف عمل میکنند و شفافیت را نمیتوان گزینشی انجام داد. اگر از مردم بپرسید که میان شفافیت اَبَربدهکاران بانکی و فساد چای دبش و نهادههای دامی کدامیک در اولویت هستند، بهطور قطع مردم این فسادها را ذکر میکنند که به احتمال فراوان فسادهای دیگری نیز در کنار آنها هست. سازوکار ابربدهکار شدن تا حدی روشن است گرچه حامیان این بدهکاران هنوز مشمول شفافیت نشدهاند.
رضا بردستانی در آفتاب یزد نوشت؛ درباره ی او نوشتهاند؛« در کولاک حذف مدیران بانکی در دوره احمدینژاد، محمودرضا خاوری از معدود مدیرانی بود که به جای «حذف»، «ارتقا» یافت؛ از مدیرعاملی بانک سپه به مدیرعاملی بانک ملی ایران رفت و بر میز مدیریت تکیه زد. طنز دیگر این که از او کتابی با موضوع قانون بانکداری در ایران منتشر شده و کماکان در کتابفروشیها قابل دسترس است!»
درباره او نوشتهاند؛ « بر اساس اطلاعات دفتر ثبت اسنادی در کانادا، خاوری در سال ٨۶ (یعنی چهار سال پیش از فرارش از ایران) خانهای را به قیمت سه میلیارد تومان خریداری کرده بود. قیمت دلار آن روزها هزار تومان بود و این روزها... »
درباره ی او نوشتهاند؛« خاوری در تاریخ ٢٠ شهریور ١٣٩٠ در مقام رئیس بانک ملی ایران، در قالب یک ماموریت کاری برای شرکت در جلسه «پیالسی بانک لویدز» تقاضای سفر به انگلستان را مطرح کرده بود. در تاریخ ۲۹ شهریور همان سال با حکم شماره ۵۷۸۶۶۹ با ماموریت او به خارج از کشور موافقت شد اما چند روز بعد، خاوری به لابی هتلش در یکی از شهرهای انگلیس میآید و با ارسال یک فکس به تاریخچه فعالیت مدیریتیاش در ایران پایان میدهد. او در این نامه از مقام خود استعفا داده و آن را به طور رسمی به اطلاع مقامهای دولتی وقت در ایران میرساند. »
درباره ی او نوشتهاند؛ « نشریات گوناگونی در کانادا و آمریکا نظیر گلاباندمیل، تورنتواستار، واشنگتنپست، نیویورکتایمز، فایننشیالتایمز و بیزنسویک داستان محمودرضا خاوری و خانه و ثروتش در کانادا را بارها زیر ذرهبین خبرنگاران خود بررسی کردهاند. آنها در گزارشها به فرار خاوری به دنبال یک رسوایی مالی در ایران اشاره کردهاند. همان پروندهای که در ایران به عنوان اختلاس سههزارمیلیاردتومانی بر سر زبانها افتاد و مانند زلزلهای مهیب دولت آن روز احمدینژاد را لرزاند. برخی گزارشگران بعضی از رسانهها با رفتن به محل خانه خاوری (که در محله اعیاننشین تورنتو واقع است) تلاش کردهاند با محمودرضا خاوری مصاحبه کنند.»
و اما... خاوری توسط دادگاه انقلاب ایران به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس و بابت دریافت رشوه به ۱۰ سال محکوم شده است. نام خاوری برای مدتی در لیست افراد تحت تعقیب اینترپل وجود داشت ولی از اواسط مهر ۱۳۹۵ خورشیدی، نام وی به عنوان یک شخص در حال تعقیب در وبسایت اینترپل مشاهده نمیشود و نکتهی جالب توجه برای چندمین بار، خبری در شبکههای مجازی منتشر شد مبنی بر قتل خاوری در کانادا. 22 دی ماه 97 این خبر به قدری نزدیک به واقعیت مینمود که حتی برخی خبرگزاریها نیز برای ساعاتی، این خبر را در خروجی خود قرار دادند.